بیتا جونبیتا جون، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره
هستی جونهستی جون، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره

بی همتا

بیتا جون ۱۲ ساله ☺️

بدون عنوان

1390/2/8 19:27
382 بازدید
اشتراک گذاری

توي ده شلمرود،
حسني تك و تنها بود.
حسني نگو، بلا بگو،
تنبل تنبلا بگو،
موي بلند، روي سياه،ناخن دراز، واه واه واه.
نه فلفلي، نه قلقلي، نه مرغ زرد كاكُلي،
هيچكس باهاش رفيق نبود.
تنها روي سه پايه، نشسته بود تو سايه.
باباش مي گفت:
- حسني مياي بريم حموم؟
نه نميام، نه نميام
- سرتو مي خواي اصلاح كني؟
- نه نمي خوام، نه نمي خوام
كره الاغ كدخدا،
يورتمه مي رفت تو كوچه ها:
- الاغه چرا يورتمه مي ري؟
- دارم مي رم باربيارم، ديرم شده، عجله دارم.
- الاغ خوب نازنين،
سر در هوا،
سُم بر زمين،
يالت بلند و پُر مو،
دُمت مثال جارو،
يك كمي به من سواري مي دي؟
- نه كه نمي دم
- چرا نمي دي؟-
واسه اينكه من تميزم.
- پيش همه عزيزم.

امّا تو چي؟
موي بلند، روي سياه، ناخن دراز، واه واه واه.
غازه پريد تو استخر.
- تو اردكي يا غازي؟
- من غاز خوش زبانم.
- مياي بريم به بازي؟
- نه جانم.
- چرا نمياي؟
- واسه اينكه من، صبح تا غروب، ميون آب،
كنار جو، مشغول كار شستشو.
امّا تو چي؟
موي بلند، روي سياه،ناخن دراز، واه واه واه.
در وا شد و يه جوجه دويد و اومد تو كوچه.
جيك جيك زنان، گردش كنان
اومد و اومد ، پيش حسني:
- جوجه كوچولو، كوچول موچولو،
مياي با من بازي كني؟
مادرش اومد،
- قُدقُدقُدا
برو خونه تون، تورو به خدا جوجه ي ريزه ميزه
ببين چقدر تميزه؟
امّا تو چي؟
موي بلند، روي سياه، ناخن دراز، واه واه واه.
حسني با چشم گريون،
پا شد و اومد تو ميدون:
- آي فلفلي، آي قلقلي،
مياين با من بازي كنين؟
- نه كه نميايم.
- چرا نمياين؟
فلفلي گفت:
- من و داداشم و بابام و عموم،
- هفته اي دو بار ميريم حموم.
- امّا توچي؟
قلقلي گفت:
- نگاش كنين.
موي بلند، روي سياه،ناخن دراز، واه واه واه.
-حسني دويد پيش باباش:
- حسني مياي بريم حموم؟
- ميام، ميام
- سرتو مي خواي اصلاح كني؟
- مي خوام، مي خوامحسني نگو يه دسته گلتر و تميز و تُپُل مُپُل

الاغ و خروس، جوجه و غاز و ببعي
با فلفلي، با قلقلي، با مرغ زرد كاكُلي
حلقه زدن، دور حسن.
الاغه مي گفت:
- كاري اگه نداري، بريم الاغ سواري.
خروسه مي گفت:
- قوقولي قوقو، قوقولي قوقو؟
هرچي مي خواي، فوري بگو.
مرغه مي گفت:
- حسني رو تو كوچه.
بازي بكن با جوجه.
غازه مي گفت: حسني بيا
با همديگه بريم شنا.

توي ده شلمرود
حسني ديگه تنها نبود...


niniweblog.com

خانواده

مانند دست است هر خانواده
هركس يك انگشت در خانواده
بابا در اين دست انگشت شصت است
آنكه نخستين انگشت دست است
انگشت بعدي يعني نشانه
او مادر ماست خانم خانه
انگشت دوم يعني برادر
اينجا نشسته پهلوي مادر
پس آن يكي كيست
انگشت ديگر
آري درست است
او هست خواهر
من هستم آخر
انگشت كوچك
انگشت ها را
ديدي تو تك تك
ما پنج انگشت هستيم باهم
با هم شريكيم در شادي و غم
گرچه جدائيم ما پنج انگشت
هستيم با هم مانند يك مشت

niniweblog.com

خروس نگو يه ساعت



شلمرود

يك ده با صفا بود همه چيزاش بجا بود.

اينور ده باغستون اونور ده باغستون.

ميون ده حموم بود همه چي به ده تموم بود.

يه گربه سياه داشت. smiley

يه مرغ پا كوتاه داشت. smiley

يه خر داشت. smiley

يه بز داشت. smiley

يه گاو داشت. smiley

يه غاز داشت. smiley

يه اشتر دراز داشت.تصاویرشباهنگ Shabahang Pictures

يك خروس قشنگ داشت. smiley

پرهاي رنگارنگ داشت.

خروس نگو يك ساعت

يك ساعت با دقت

زمستون و تابستون

صبح سحر خروس خون

پر مي زد از تو لونه

رو پشت بوم خونه.

-قوقو لي قوقو بيدار شين مشغول كار و بار شين.

گاوه مي گفت:

-"ما" باز كه تويي وا!

بزيه مي گفت:

-"بع" بذار بخوابيم نع!

سگه مي گفت:

-"عوعو" مردم ازار هوهو!

مرغه مي گفت:

-"قدقدقدا" شلوغ نكن تو رو به خدا!

الاغه مي گفت:

-"عرعرعر" امان از اين بوق سحر.

اما باز هم خروسه مي گفت:

-"قوقولي قوقو"صبح داره مياد به همه بگو.

بالاخره يه روز صبح

حيوونا شاد و خندون

جمع شدن توي ميدون.

يك جلسه گرفتن تو اين جلسه گفتن:

-اين خروسه چه لوسه بدون عذر و بونه

كله سحر مي خونه.

از اينجا بيرونش كنيم ويلون و سيلونش كنيم.

خروسه شنيد به مرغه گفت:

-قوقولي قوقو مرغ پا كوتاه يه كاري بكن

يه چيزي بگو.

اقا بزه گفت:

-"بع بع بع" ما تو رو مي خوايم؟نع نع نع

اقا سگه گفت:

-"عوعوعو" اقا خروسه از اينجا برو.





خروسه با چشم گريون

از توي ده رفت بيرون.





صبح روز بعد

در تمام ده

هيچكس نبود كه صبح زود سر و صدايي بپا كنه.

حيوونا رو صدا كنه.

افتاب اومد تو اسمون

حيوونا خميازه كشون

از لونه اومدن بيرون.

niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بی همتا می باشد