بیتا جونبیتا جون، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره
هستی جونهستی جون، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

بی همتا

بیتا جون ۱۲ ساله ☺️

در اولین روز گرم تابستان برای بی همتایم

  وقتی لبخند دنبال جایی برای نشستن می گردد            آرزو می کنم لبانت آن نزدیکی باشد!   در و دیوار دنیا رنگی است؛ رنگ عشق... خدا جهان را رنگ كرده است؛ رنگ عشق... و این رنگ همیشه تازه است و هرگز خشک نخواهد شد. از هر طرف که بگذری، لباست به گوشه‌ای خواهد گرفت و رنگی خواهی شد... اما کاش چندان هم محتاط نباشی؛ شاد باش و بی‌پروا بگذر، که خدا کسی را بیشتر دوست دارد که لباسش رنگی‌تر است...     درانتهای حیات ما بدین سنجیده نخواهیم شدکه: چه مدرک دانشگاهی دریافت کرده ایم چه مقدارازمادیات دنیابرای خوداندوخته ایم چه کارهای بزرگی انجام داد...
1 تير 1392

به مناسبت روز مادر

و هنگامی که همسر عمران گفت: پروردگارا! من آن‌چه در شکمم هست را برای تو نذر می‌کنم تا آزادشده‌ی تو باشد، پس از من بپذیر، که تو شنوا و دانایی... پس پروردگارش او را – به بهترین وجه- پذیرفت و –به بهترین وجه- پرورش داد... بچه‌ی توی شکمش را برای خدا نذر کرده بود. گفته بود:  انّی نذرتُ لک ما فی بطنی محرّراً .  گفته بود من برای تو آزادش می‌کنم، برای بندگی تو. که فقط خدمتِ تو را بکند. همیشه وقتی از کنارِ این آیه می‌گذرم صلابت و صداقت کلمات مادرِ مریم  (س)  لبریزم می‌کند. از خدا خواسته بود نذرش را قبول کند. خدا امّا نذر مادر را نه، خودِ مریم را قبول کرده بود؛ آن هم به بهترین وجه؛&...
9 ارديبهشت 1392

نرم نرمک می رسد اینک بهار...

بوی باران بوی سبزه بوی خاک شاخه های شسته، باران خورده، پاک  آسمان آبی و ابر سپید برگهای سبز بید عطر نرگس رقص باد نغمه شوق پرستو های شاد خلوت گرم کبوترهای مست  نرم نرمک می رسد اینک بهار خوش به حال روزگار خوش به حال چشمه ها و دشت ها خوش به حال دانه ها و سبزه ها خوش به حال غنچه های نیمه باز خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز خوش به حال جام لبریز از شراب خوش به حال آفتاب ای دل من گرچه در این روزگار جامه رنگین نمی پوشی به کام باده رنگین نمی نوشی ز جام نقل و سبزه در میان سفره نیست جامت از آن می که می باید تهی است ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب ای دریغ از ما ا...
23 اسفند 1391

پرواز

گفتند: "کلاغ "شادمان گفتم: پر         گفتند: "کبوترانمان"، گفتم: پر   گفتند: "خودت"، به اوج اندیشیدم       در حسرت رنگ آسمان، گفتم: پر!   ***** گفتند: مگر پرنده ای؟ خندیدم       گفتند: تو باختی و من رنجیدم!   در بازی کودکان فریبم دادند!         احساس بزرگ پر زدن را چیدم *****   آن روز به خاک آشنایم کردند       از نغمه پرواز جدایم کردند!   آن باور آسمانی از یادم رفت      در پهنه این زمین ...
12 شهريور 1391

گلم! از خود رهیدن را بیاموز

گلم! از خود رهیدن را بیاموز  به سرمنزل رسیدن را بیاموز  مجال تنگ و راهی دور در پیش  به پاهایت دویدن را بیاموز  زمین بی عشق ، خاکی سرد و مرده ست  به قلب خود ، تپیدن را بیاموز  جهان جولانگهی همواره زیباست  به چشمت ، خوب دیدن را بیاموز مجتبي كاشاني ...
24 مرداد 1391

بدون عنوان

اگر كسي تو را با تمام مهربانيت دوست نداشت ...  دلگير مباش كه نه تو گنهكاري نه او!!!  آنگاه كه مهر مي ورزي مهربانيت تو را زيباترين معصوم دنيامي كند ...  پس خود را گنهكار مبين !!!  من عيسي نامي را ميشناسم كه ده بيمار را در يك روز شفا داد ...  و تنها يكي سپاسش گفت !!!  من خدايي ميشناسم ابر رحمتش بر زمين و زمان باريده ...  يكي سپاسش مي گويد و هزاران نفر كفر !!!  پس مپندار بهتر از انچه عيسي و خدايش را سپاس گفتند ...  از تو براي مهربانيت قدرداني ميكنند !!!  پس از ناسپاسيشان مرنج و در شاد كردن دلهايشان بكوش ...  كه با مهرباني روح تو ارام ميگيرد !!!  ت...
14 مرداد 1391

نيمه شعبان زاد روز يگانه منجي عالم، صاحب العصر و الزّمان حضرت مهدي مبارک باد

    امروز هوا بوي ديگري دارد، عطر گل نرگس در جان نشسته است، بوي بهار مي‏آيد، بهار روزگارانْ و شادي بخش قرون، ديده‏ها لبريز از نور است، نور ميلاد حجه بن الحسن عليه السلام. ...
22 تير 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بی همتا می باشد