بیتا جونبیتا جون، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره
هستی جونهستی جون، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

بی همتا

بیتا جون ۱۲ ساله ☺️

فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد

باز محرّم رسيد ماه عزاي حسين سينه ما مي‌شود کرب و بلاي حسين کاش خدا قسمتم رزق حلالي کند تا که توانم کنم خرج عزاي حسين کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه تا که بگيرم صفا من ز صفاي حسين هرکه عزدار اوست شيعه و غمخوار اوست ناله او مي‌دهد سوز صداي حسين مادر او فاطمه خوب دعا مي‌کند هرکه بريزد ز چشم اشک براي حسين اشک عطاي خداست هديه خيرالنساست نيست کسي لايقش غير گداي حسين ماه محرم کند جامعه را زير و رو جمله جوانان شوند مست ولاي حسين   بهتر از اين گريه‌ها نيست سلاحي به دست تا که بماند بپا دين خداي حسين ...
6 آذر 1390

اولین برف پاییزی

امروز صبح با دیدن برف کلی ذوق کردم و به بیتا گفتم بیا مامانی برف رو ببین ....بعد از چند لحظه نگاه کردن گفت نه مامان برف نیست خاکه!!!!!سال پیش وقتی اولین بار بارش برف رو دیده بود میگفت مامان از آسمون ماست میاد قربونش برم...      ...
30 آبان 1390

بدون عنوان

حسني بي دندون شده زار و پريشون شده بي احتياطي كرده حالا پشيمون شده با دندوناش شكسته بادوم سخت و پسته هي جويده شكلات مك زده به ابنبات قندون و خالي كرده واي كه چه كاري كرده دونه به دونه دندوناش خراب شدن يواش يواش تا خونه همسايه ها ميره صداي گريه هاش!     ...
6 مهر 1390

پاییز

پاييزه پاييزه برگ از درخت مي ريزه هوا شده كمي سرد روي زمين پر از برگ   ابر سياه و سفيد رو آسمان را پوشيد دسته دسته كلاغها مي روند به سوي باغها همه مي گن به يك بار غار و غار و غار و غار از تو کتاب فصلها پاییز خانوم بیدار شد چارقدشو سرش کرد مشغول کار و بار شد دوید میون باغو گرما رو جابه جا کرد باد سرد شیطونو راهی کوچه ها کرد با دستای جادوییش درختارو جادو کرد همه برگهای باغو با حوصله جارو کرد کلاغارو خبرکرد قارو قار و قار بخونن اومدن سرمارو همه دیگه بدونن ابرا رو زود فرستاد تا که بباره بارون اونوقت صدای پاییز پیچید تو گوش ناودون ...
31 شهريور 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بی همتا می باشد