بیتا جونبیتا جون، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه سن داره
هستی جونهستی جون، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

بی همتا

بیتا جون ۱۲ ساله ☺️

روزت مبارک کودک من

1391/7/17 15:21
618 بازدید
اشتراک گذاری

مهرماه91-بابلسر

 بشنو از من کودک من 


پیش چشم مرد فردا

 
زندگی خواه تیره خواه روشن 


هست زیبا٬ هست زیبا٬ هست زیبا... 

 

 

بیتا و دریا-پاییز91

niniweblog.com

بیتا و دریا

و این هم نسخه کامل آن شعر خاطره انگیز: 

باز باران 
با ترانه 
با گهرهای فراوان 
می خورد بر بام خانه 
من به پشت شیشه تنها 
ایستاده در گذرها 
رودها را افتاده 
شاد و خرم 
یک دو سه گنجشک پر گو 
باز هر دم 
می پرند این سو و آن سو 
می خورد بر شیشه و در 
مشت و سیلی 
آسمان امروز دیگر نیست نیلی 
یادم آرد روز باران 
گردش یک روز دیرین 
خوب و شیرین 
توی جنگل های گیلان 
کودکی ده ساله بودم 
شاد و خرم نرم و نازک 
چست و چابک 
از پرنده از چرنده از خزنده 
بود جنگل گرم و زنده 
آسمان آبی چو دریا 
یک دو ابر اینجا و آنجا 
چون دل من روز روشن 
بوی جنگل تازه و تر 
همچو می مستی دهنده 
بر درختان می زدی پر 
هر کجا زیبا پرنده 
برکه ها آرام و آبی 
برگ و گل هر جا نمایان 
چتر نیلوفر درخشان 
آفتابی 
سنگ ها از آب جسته 
از خزه پوشیده تن را 
بس وزغ آن جا نشسته 
دم به دم در شور و غوغا 
رودخانه 
با دو صد زیبا ترانه 
زیر پاهای درختان 
چرخ میزد همچو مستان 
چشمه ها چون شیشه های آفتابی 
نرم و خوش در جوش و لرزه 
توی آنها سنگ ریزه 
سرخ و سبز و زرد و آبی 
با دو پای کودکانه می دویدم همچو آهو 
می پریدم از سر جو 
دور می گشتم ز خانه 
می پراندم سنگ ریزه 
تا دهد بر آب لرزه 
بهر چاه و بهر چاله 
می شکستم کردخاله 
می کشانیدم به پایین 
شاخه های بید مشکی 
دست من می گشت رنگین 
از تمشک سرخ و مشکی 
می شنیدم از پرنده 
داستانهای نهانی 
از لب باد وزنده 
رازهای زندگانی 
هر چه می دیدم آنجا 
بود دلکش بود زیبا 
شاد بودم می سرودم 
روز ای روز دلارا 
داده ات خورشید رخشان 
این چنین رخسار زیبا 
ورنه بودی زشت و بی جان 
با همه سبزی و خوبی 
گو چه میبودند جز پاهای چوبی 
گر نبودی مهر رخشان 
روز ای روز دلارا 
گر دلارایی است از خورشید باشد 
اندک اندک رفته رفته ابرها گشتند چیره 
آسمان گردید تیره 
بسته شد رخساره خورشید رخشان 
ریخت باران ریخت باران 
جنگل از باد گریزان 
چرخها میزد چو دریا 
دانه های گرد باران 
پهن میگشتند هر جا 
برق چون شمشیر بران 
پاره می کرد ابرها را 
تندر دیوانه غران 
مشت میزد ابرها را 
روی برکه مرغ آبی 
از میانه از کناره با شتابی 
چرخ میزد بی شماره 
گیسوی سیمین ما را 
شانه میزد دست باران 
بادها با فوت خوانا 
می نمودندش پریشان 
سبزه در زیر درختان 
رفته رفته گشت دریا 
توی این دریای جوشان 
جنگل وارونه پیدا 
به چه زیبا بود جنگل 
بس ترانه بس فسانه 
بس فسانه بس ترانه 
بس گوارا بود باران 
می شنیدم اندر این گوهر فشانی 
رازهای جاودانی پندهای آسمانی 
بشنو از من کودک من 
پیش چشم مرد فردا 
زندگی خواه تیره خواه روشن 
هست زیبا٬ هست زیبا٬ هست زیبا... 



شاعر:دکتر مجدالدین میر فخرایی، متخلص به گلچین گیلانی

روز جهانی کودک 
کودک باید در فضایی سرشار از خوشبختی ، محبت و تفاهم بزرگ شود 


هفدهم مهرماه (8 اکتبر) در برخی نقاط دنیا از جمله ایران روز جهانی کودک است. 

روز جهانی کودک بهانه ای برای ورود به جهان کودکان است؛ برای ورود به این جهان باید آگاهی های خود را فراموش کنیم و با ناآگاهی های کودکانمان همراه شویم. آموختن زبان کودکانه نیز قدم بعدی است.

 

 

حقوق کودک در اسلام 

قبل از ظهور اسلام ، کودکان در وضعیت بسیار بدی به سر می بردند ، از حقوق عادی محروم و دستخوش اراده پدرانشان بودند. اگر پدران می خواستند آنها را نگه می داشتند و اگرنه ، برای رهایی از نفقه و هزینه زندگی آنها را می فروختند و یا می کشتند. 
با آمدن اسلام ، این عادت ناپسند شدیدا مورد مقابله قرار گرفت و اسلام عالیترین توجه را به کودک نمود ، آیاتی که نسبت به حقوق کودک در اسلام وجود دارد و روایات موجود همه حکایات بر اهمیت اسلام به کودکان و حقوق ایشان دارد . اسلام ، پدران را از کشتن فرزندان به خاطر ترس از کمبود هزینه منع کرد . چنانکه خداوند در قرآن کریم می فرماید: 
" فرزندان خود را از ترس کمی روزی نکشید ، ما به شما و آنها روزی می دهیم زیرا قتل آنها اشتباه و گناه بزرگی است. 
رسول گرامی اسلام (ص) می فرماید: " به کودکان خود محبت کنید و نسبت به آنها ترحم نمایید. وقتی به آنها وعده دادید، وفا کنید زیرا آنها جز اینکه شما را روزی دهنده خود می بینند تصور دیگری ندارند. 

امام سجاد (ع) می فرماید: " و اما حق فرزند تو این است که بدانی او از تو و پیوسته به تو در خیر و شر امر دنیاست و تو مسئول او از لحاظ نیک ادب کردن و راهنمایی به پروردگارش و کمک به طاعت او هستی. پس عمل تو درباره او ، عمل کسی باشد که می داند در احسان به او پاداش ، و در مسامحه و بدی نسبت به او کیفر می بیند.
اسلام حتی به والدین اجازه کتک زدن کودکان را نداده است . امام علی (ع) می فرماید: " حتی برای ادب کردن فرزندت نیز او را نزن بلکه با او قهر کن و مراقب باش که زمان قهر طول نکشد. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

مامان آیلا
18 مهر 91 9:22
خانم خانم ها روزت مبارک


ممنونم
فاطمه مامان ریحانه
22 مهر 91 21:14
ممنونم تذکر خوبی بود.


خواهش میکنم قابلی نداشت
مامان محمد سپهر
25 مهر 91 10:53
سلام عزيزم من عاشق اين شعرم به ياد كودكي هام مي افتم.تازه اونو از حفظم وقتي باران مي ياد ناخودآگاه زمزمه اش مي كنم. ما هم به روزيم
مامان محمد سپهر
25 مهر 91 10:54
عزيزم عكس هاي قشنگي از گل دختري گذاشتي مخصوصا اوني كه باد پيراهنش را تكان داده.هميشه خوش باشين
مریم (مامان آرینا)
30 مهر 91 17:52
خیلی قشنگ بود عزیزم قبلا" پیش ما اومده بودیمومننرسیدم بیام ببینمتو بازم بیاید پیش ما با اجازه لینک شدید
مامان محمد سپهر
2 آبان 91 10:26
سلام عزيزم اگه دوست داشتي بيا عكس محمد سپهر را كه در مجله كيهان بچه هاي اين هفته چاپ شده را ببين
مامان محمد سپهر
3 آبان 91 13:56
سلام عزيزم محمد سپهرم ديگه مشهور شده دوست داشتين شايد امضاء بديم.
مامان علی
4 آبان 91 13:17
عید قربان به حقیقت زخداوند کریم / آفتابی به شب ظلمت انسان آمد جمله دلهاچو کویری ست پر از فصل عطش / بر کویـر دل ما نعمت باران آمد
امیرمحمد واسرا کوچولو
4 آبان 91 23:08
سلام بعداز یه مدت طولانی با عکس های جدید اسرا شکلات دایی اپیم منتظرتون هستیم
مامان محمد سپهر
8 آبان 91 14:32
سيد كوچولوي ما عيدي ميده شما نمي خواين؟
مامان امیر مهدی
9 آبان 91 14:36
سلام با تولد امیر مهدی آپم.یادگاری فراموش نشه
شاید یک دوست
10 آبان 91 8:52
سلام....... وای وای عجب وبلاگ باحالی، پرازشور و حال کودکی.... همه مامانا و نی نی هاااااااا جمعن........... من که مامانی نیستم..... اما چندتایی نی نی داریم ..... که عاشقشوووونم...... و البته خودمم گاها عینهوووووووووو نی نی ها و بچه ها ذوق کودکانم گل میکنه.... به حاطراینکه الانم اینجاام... مامان بیتا در کنار دخمل نازت شاد شاد باشی....
مامان محمد سپهر
10 آبان 91 13:50
مي تونين شما هم در جشن سيدي شركت كنين. منتظرم
مامان مارال فرفری
11 آبان 91 0:39
عزیز چقدر ناز افتادی خاله جون راستی این شعر هم خیلی با حال بود
الهام مامان امير علي و امير حسين
11 آبان 91 12:27
باز باران .... خيلي زيبا بود.
مامان ترمه
15 آبان 91 14:45
خانومی اولین باره دختر نازت رو می بینم چقرد ناز و خانم خدا برات حفظش کنه

مامان بیتای عزیز ممنونم از بابت شعر باز باران اگه بدونی چه حالی شدم


خوشحالم که خوشتون اومده.ممنون که به ما سرزدید
مامان امیر مهدی
16 آبان 91 2:01
ممنون عزیزم که به وبلاگمون اومدین عید شما هم مبارک البته با تاخیر
مامان امیر مهدی
17 آبان 91 1:32
آیدین و مامانیش
28 آبان 91 9:04
ما هم با افتخار بیتا جون رو به لیست دوس جونیا اضافه کردیممم بووووووووووووس
مريم
16 دی 91 12:55
خيلي زيبا بود
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بی همتا می باشد