بیتا جونبیتا جون، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره
هستی جونهستی جون، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

بی همتا

بیتا جون ۱۲ ساله ☺️

بدون عنوان

حسني بي دندون شده زار و پريشون شده بي احتياطي كرده حالا پشيمون شده با دندوناش شكسته بادوم سخت و پسته هي جويده شكلات مك زده به ابنبات قندون و خالي كرده واي كه چه كاري كرده دونه به دونه دندوناش خراب شدن يواش يواش تا خونه همسايه ها ميره صداي گريه هاش!     ...
6 مهر 1390

پاییز

پاييزه پاييزه برگ از درخت مي ريزه هوا شده كمي سرد روي زمين پر از برگ   ابر سياه و سفيد رو آسمان را پوشيد دسته دسته كلاغها مي روند به سوي باغها همه مي گن به يك بار غار و غار و غار و غار از تو کتاب فصلها پاییز خانوم بیدار شد چارقدشو سرش کرد مشغول کار و بار شد دوید میون باغو گرما رو جابه جا کرد باد سرد شیطونو راهی کوچه ها کرد با دستای جادوییش درختارو جادو کرد همه برگهای باغو با حوصله جارو کرد کلاغارو خبرکرد قارو قار و قار بخونن اومدن سرمارو همه دیگه بدونن ابرا رو زود فرستاد تا که بباره بارون اونوقت صدای پاییز پیچید تو گوش ناودون ...
31 شهريور 1390

حواس پنجگانه

من گلها را می بینم، حس بینایی دارم من گلها را می بویم، حس بویایی دارم می شنوم صدا را، پس شنوایی دارم می چشم مزه ها را، حس چشایی دارم با دست کنم لمس، نرمی، گرمی، سرما را حس لامسه دارم، شکر می کنم خدا را
24 شهريور 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بی همتا می باشد