شبی از شبها
روزت مبارک مادر
دوست دارم با این نوشته قدردان زحمات کسی باشم که همه می شناسیمش؛ همو که با شکوه مهرش عشق را معنایی دیگر می بخشد و قلبش وسعت بی انتهای صبر و مهربانی ست و شانه های پرصلابتش مأمن مهر و صفا، و چشم های پرفروغش سرچشمه احساس و گذشت است. مادر، شمعی ست که با وجودش به محفلمان روشنی می بخشد و با گلخند محبت اش رنگ غم را از چهره مان می زداید و تبسمی از شادمانی بر دل هایمان می نشاند و با دستان پر سخاوتش، چتری سایه گستر ساخته است تا هیچ سختی را حس نکنیم. او به را ستی تندیس همه خوبی هاست. در ميان دستهايت عشق پيدا ميشود زير باران نگاهت نسترن وا ميشود با عبور واژه ها از گوشه لبهاي تو مهرباني هاي قلبت خوب معنا ميشود&...
نویسنده :
مامان بیتا و بیتاجون
20:19
دل نوشته ای ازجنس عشق مادری
روزهای بارونی بهار و بازیهای بیتا تو خونه
بهار آمد و رفت ماه سپند
و باز گرمای ملایم و فرحبخش روز های آفتابی بهار در باغ و راغ و کشتزار ها به سبزه و گلها و درختان بشارت میدهد تا از خواب سنگین زمستان بیدار شوند و روح تازه بخود گیرند و آنگاه این نوای جانبخش را ساز بدارند * دی شد و بهمـــن گذشت فصل بهاران رسید جلوهء گلشن به باغ همچو نگاران رسیـــــد بیتا وسفر به سرزمین پارس ...