به مناسبت روز مادر
و هنگامی که همسر عمران گفت: پروردگارا! من آنچه در شکمم هست را برای تو نذر میکنم تا آزادشدهی تو باشد، پس از من بپذیر، که تو شنوا و دانایی... پس پروردگارش او را – به بهترین وجه- پذیرفت و –به بهترین وجه- پرورش داد...
بچهی توی شکمش را برای خدا نذر کرده بود. گفته بود: انّی نذرتُ لک ما فی بطنی محرّراً. گفته بود من برای تو آزادش میکنم، برای بندگی تو. که فقط خدمتِ تو را بکند. همیشه وقتی از کنارِ این آیه میگذرم صلابت و صداقت کلمات مادرِ مریم (س) لبریزم میکند. از خدا خواسته بود نذرش را قبول کند. خدا امّا نذر مادر را نه، خودِ مریم را قبول کرده بود؛ آن هم به بهترین وجه؛ بقبولٍ حَسَن. و پرورش او را خودش به عهده گرفته بود؛ اَنبَتَها نَباتاً حَسناً...
بله، اینجوریهاست؛ وقتی خدا کسی را قبول کند، خودش عهدهدارِ تربیتِ او میشود. وقتی یک نذر، صادقانه باشد؛ به صداقتِ کلامِ مادری که تنها کودکش را - هنوز نیامده – نذر خدا میکند.
نویسنده : مریم روستا